مثبت اندیشی

💖 مثبت اندیش باش تا کامروا باشی – قسمت هجدهم

چطور بیاموزیم که مثبت اندیش باشیم؟

آیا تا به حال از خودتون پرسیده اید چرا برخی مردم هر آنچه را که در زندگی میخواهند، به دست می آورند؟ تقریبا همه ما نمونه هایی از اینطور آدمها را میشناسیم. کسانی که مشاغل خوب دارند، خانه های بسیار لوکس و مجلل دارند، اتومبیلهای آخرین مدل سوار می شوند، از وضعیت فیزیکی خوب و زیبایی برخوردارند و به نظر میرسد که همه آنها را دوست دارند.این آدمها معمولا خیلی فرهیخته، باهوش و با استعداد به نظر می آیند. در مقابل هم کسانی هستند که همین ویژگی ها و پتانسیلها را دارند اما چیز زیادی به دست نمی آورند. واقعا چرا برخی مردم از دیگران موفق ترند؟ پاسخ این پرسش بسیار آسان و مشخص است. انسانهای موفق، موفق اند چون نگاه و برخوردشان با زندگی درست و مثبت است. بیایید با هم نگاهی به گامها و مراحل کسب مهارت مثبت اندیشی داشته باشیم. حتی اگر ذاتاً خوشبین نباشید، راههایی هست که از طریق آن بتوانید مهارتهای مثبت اندیشی را در خود تقویت کرده و از فواید آن بهره ببرید. وقتی روزتان خیلی پرمشغله باشد، خیلی راحت ممکن است به مسائل منفی توجه کنید. بخاطر کارها و مسئولیتهای زیادتان ممکن است احساس خستگی، کلافگی و استرس زیادی داشته باشید. درنتیجه، افکار منفی به درون مغزتان راه باز میکنند. بااینکه میدانید مثبت فکر کردن برای وضعیت ذهنتان بهتر است اما اگر بگوییم که برای سلامتیتان هم میتواند مفید باشد، شاید تعجب کنید .تحقیقات نشان داده است که مثبت اندیشی میتواند فواید بسیار زیادی در بر داشته باشد از بالا بردن اعتماد به نفس و سلامت روانیتان گرفته تا ارتقای سلامت فیزیکیتان.

روی افکارتان تمرکز کنید!

برای اینکه مثبت اندیش باشید، باید یاد بگیرید که چطور به درستی افکارتان را تحلیل کنید. تمرکز بر جریان سیال ذهن کار سختی است، مخصوصاً اگر خیلی اهل استنطاق کردن نباشید. وقتی با موقعیتی چالش انگیز روبه رو میشوید، سعی کنید بفهمید که چطور درمورد آن اتفاق فکر میکنید. آیا شروع به مکالمه منفی با خودتان میشوید؟ یا در ذهنتان از خودتان و دیگران انتقاد میکنید؟ این تفکر منفی یک مانع اصلی است اما شناسایی این افکار اولین قدم برای غلبه بر آنهاست. برخی از انواع متداول تفکر منفی شامل فقط تمرکز کردن بر جنبه های منفی یک مسئله میباشد. مثلاً تصور کنید که روز پرمشغله ای را سر کار داشته اید. یک سخنرانی داشته اید و کارهای مختلفی را جلوتر از برنامه به اتمام رسانده اید اما فراموش کردید یک تلفن مهم را انجام دهید. آن شب متوجه میشوید که باوجود موفقیتهایی که در آن روز کسب کرده اید، فقط به آن اشتباه کوچک فکر میکنید و نگران هستید که چه تاثیری بر کارتان خواهد داشت. به جای فکر کردن به مثبتها و درک منفی، همه مثبتها را نادیده گرفته و منفی کوچک را بسیار بزرگ کرده اید. مقصر دانستن خود یکی دیگر از شایعترین نوع تفکر منفی است. وقتی بخش شما در شرکت، به سهم فروش ماه خود نمیرسد، به جای اینکه به این فکر کنید که اقتصاد کند موجب فروش کلی کمتر شده است، مدام خودتان را مقصر میدانید. این نوع تفکر منفی میتواند برای سلامت روانی شما مخرب باشد. با مقصر کردن خود برای مسائلی که تقصیر شما نبوده یا در کنترل شما نیست، اعتمادبه نفستان دچار افول میشود.

شما میتوانید!

شما دقیقا همانی خواهید شد که فکر میکنید هستید. موفقیت یا عدم موفقیت شما بستگی دارد به طرز تفکر شما از خودتان. اگر به خود بگویید که هدف یا آرزوی شما غیرممکن است، به آن دست نخواهید یافت. اگر بتوانید فکرتان را در مورد خود و تواناییهای خود تغییر دهید، زندگی شما تغییر خواهد کرد. واقعیت این است که “شما هر کاری را میتوانید انجام دهید” کافیست فقط این را باور کنید.مادامی که ایمان به انجام کاری داشته باشید، هیچ چیز غیر ممکن وجود ندارد. افکار خوب به تغییرات مثبت منتهی میشود و بالعکس.

گفت و گوی درونی!

بیایید فرض کنیم شما تصمیم گرفتید وزن کم کنید، به همین منظور در یک کلاس ورزشی ثبت نام میکنید. زمان رفتن به کلاس فرارسیده و شما خسته اید .شروع میکنید و با خود میگویید که ” من خیلی خسته ام و نمیتوانم باشگاه بروم” این همان افکار منفی است، چون واقعیت این است که با وجود یک مقدار خستگی هم میتوانید در کلاس حاضر شوید. به منظور ایجاد انگیزه برای رفتن به باشگاه ورزشی،شما باید در مورد آن مثبت فکر کنید تا خود را وادار به رفتن کنید. برای مثال میتوانید به خود بگویید که من حتی برای  ۲۰دقیقه هم که شده میتوانم در کلاس حاضر شوم. بعد میبینید که وضعیت جسمی و روحی شما به سمت بهبودی حرکت میکند.

دنیا را عوض کنید!

نکته قابل توجه که در مورد مثبت اندیشی وجود دارد مسری بودن آن است. اگر شما مثبت فکر کنید و افکار دلگرم کننده داشته باشید، این طرز تفکر را به اطرافیان خود نیز القا میکنید.کسانی را در نظر بگیرید که افرادی بسیار مثبت هستند. این افراد همواره دیگران را وادار میکنند به اینکه بهتر باشند. و تماس با این افراد باعث میشود بخشی از انرژی مثبت و روحیه شاد آنها به دیگران منتقل شود. به همین ترتیب کسانی که منفی باف هستند، سطح انرژی را در وجود دیگران پایین می آورند و هیچکس تمایلی به معاشرت و همراهی با آنها ندارد. با داشتن طرز تفکر مثبت، شما میتوانید انرژی خوب و مثبت را در اطراف خود نیز پراکنده کرده و جهان را به سمت بهتر شدن تغییر دهید.

رد کردن منفیها!

همیشه کسانی وجود دارند که آیه یاس میخوانند و انسانها را در انجام اهدافشان دلسرد میکنند. مثلا تصور کنید به یکی از بستگان خود میگویید که امیدوارید در یک دانشگاه خوب و معتبر پذیرفته شوید و ایشان در جواب شما بگویند “تو از هوش لازم برای ورود به چنین دانشگاهی برخوردار نیستی “حال اگر شما به این ندای منفی گوش کنید، از پرداختن به افکار مثبت باز میمانید. پس اگر کسی به شما گفت که نمیتوانید کاری را انجام دهید، باید حرفهای او را کاملا فراموش کنید. انسانهای بدبین خودشان را هم باور ندارند چه رسد به دیگران. بهترین راه مواجهه با انسانهای بدبین این است که به آنها اثبات کنید که اشتباه میکنند. فقط شما هستید که میتوانید تصمیم بگیرید که میخواهید چه کسی باشید و در زندگی چه کارهایی انجام دهید. اگر تصمیم به انجام کاری دارید مطمئن باشید حتما راهی برای انجام آن وجود دارد


+ یک خاطره کوچیک از قدرت مثبت اندیشی 🙂

دوشنبه دو هفته پیش بود، امتحان تربیت بدنی داشتم، قرار بود زیر ۵ دقیقه ۱۸ دور بزنیم، برای منی که ۶ ماه پشت صندلی نشسته بود و فقط کد می نوشت سخت بود، خیلی هم سخت بود (البته به سخت بودن هیچ چیز اعتقادی ندارم)  شب قبل امتحان رفتم پارک از خودم یک تست گرفتم و زیر ۵ دقیقه فقط ۸ دور زدم 🙂 ولی هیچ وقت ناامید نشدم و هیچ وقت توی فکرم تجسم نکردم که نکنه فردا بدتر بشه یا نتونم؛ فقط به این فکر میکردم که فردا میتونم رکورد بهتری از این بزنم، حتی اگر ۹ دور بشه یا ۱۸ دور، مهم نبود چند دور بیشتر میتونم، مهم این بود که بیشتر از ۸ دور باید بزنم، فردا رسید، نوبت من شد، استارت زدم دور ۵ بود که حس کردم عضله های پام خسته شده و انقدر توان نداره که بیشتر از ۸ دور تو ۵ دقیقه بزنه، داشتم فکر میکردم که خدایا چی کار کنم خیلی زود کم اوردم، تمام این فکرها زیر ۱۰ ثانیه توی فکرم چرخید تا اینکه به خودم اومدم و توی ذهنم اومدم بدنم رو مثل یک پادگانی فرض کردم که فرماندش خودم هستم و به همه آماده باش اعلام کردم و همه رو جمع کردم برای یک سخنرانی 🙂  به همه سربازها (سلول های بدنم) گفتم ما باید ۱۸ دور رو بزنیم ما میتونیم (چندین بار این رو تکرار کردم) و در اخر با چند جمله مثبت دیگه به همه سربازها امید دادم و گفتم برید سراغ کارتون، بعد از چند لحظه دیگه اون خستگی رو نداشتم، واقعا عجیب بود که من هنوز دارم با همون سرعت دور اولم، دورها رو میرم،و دیگه تعداد دورها رو نشمُردم ، واقعا مهم نبود من چند دور میرم، مهم این بود که من تمام تلاشم رو بکنم، دیگه دورها رو نشمُردم فقط مربی هر از گاهی زمان باقی مانده رو اعلام میکرد و جالب تر از همه این بود که دورهای اخر سرعتم رو تونستم بیشتر کنم 🙂  وقتی ۵ دقیقه تموم شد رفتم پیش مربی گفتم چند دور رفتم بهم گفت آفرین ۱۹ دور رفتی :))

این یک معجزه کوچیک از قدرت مثبت اندیشی بود، و فهمیدم وقتی حس کردم عضله های پام خسته شده فقط یک فکر منفی با چاشنی حس بود نه بیشتر

خدایا شکر که میتونم از قدرت مثبت اندیشی استفاده کنم، خیلی ها هستند که این نعمت رو برای خودشون محروم کردن

” این خاطره ای از نویسنده بود “

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگرفته از : skylove.ir

 

مدیر کسب و کار موفق

به سوی کارآفرینی

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا